اثرگذاری سنت نصرت الهی بر مقاومت

پدیدآورسیدعلی هاشمی

نشریهمجموعه مقالات همایش ملی مقاومت اسلامی از نگاه قرآن کریم

منبع مقاله

کلمات کلیدی740

چکیدهدر اینکه آحاد مسلمانان و هر جامعه اسلامی دشمنان درونی (نفس اماره) و بیرونی (کافران و منافقان) دارند، تردیدی نیست. خداوند آحاد مسلمانان و همه جوامع اسلامی را به استقامت و پایداری در برابر دشمنان فراخوانده است. ولی به این فراخوانی اکتفا نکرده، کسانی که در برابر دشمنان استقامت و پایداری کنند، نصرت و یاری خودش را به‌صورت یک سنت و قانون قطعی، نصیب می‌نماید. بنابراین، بایسته است، ضمن بیان مفهوم سنت‌های الهی و مفهوم خصوص سنت نصرت، اثرگذاری سنت نصرت الهی بر مقاومت بررسی گردد. روش این پژوهش، بررسی و تحلیل آیات قرآن کریم و روایات است. با بررسی آیات و روایات روشن می‌شود که توحیدمحوری آحاد جامعه اسلامی و باورمندی به تحقق وعده‌های الهی، به‌ویژه باورمندی نسبت به سنت نصرت الهی و فراهم کردن شرایط شمول آن، موجب افزایش استقامت و ایستادگی آحاد جامعه اسلامی می‌شود.

share 2351 بازدید

بی‌تردید هر مسلمانی و هر جامعه اسلامی، دشمنان درونی و بیرونی دارد. دشمن درونی هر انسانی نفس اماره است و دشمنان بیرونی جامعه اسلامی، کفار و مشرکان و منافقان هستند. همیشه انسان با این دشمنان در نبرد است. کسانی و جامعه‌ای در این نبرد پیوسته پیروز خواهند شد که استقامت و پایداری داشته باشند. چون کسانی و جامعه‌ای که استقامت و پایداری در همه صحنه‌های فردی و اجتماعی و در برابر دشمن درونی و بیرونی داشته باشند، در واقع خدا را یاری کرده‌اند، زیرا یاری خدا به یاری دین او و انجام تکالیف فردی و اجتماعی است. کسی که خدا را یاری کند، حتما خدا نیز او را یاری خواهد کرد و پیروز خواهد بود. همان‌گونه که قرآن کریم می‌فرماید: «إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَكُمْ وَ إِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ؛ اگر خدا شما را يارى كند، هيچ‌كس بر شما چيره نخواهد شد، و اگر شما را واگذارد، چه كسى بعد از او شما را يارى خواهد داد؟ و مؤمنان بايد فقط بر خدا توكل كنند.» (آل عمران: 160)

یکی از مسائلی که در موضوع مقاومت در فرهنگ اسلامی مطرح است، تأثیرگذاری سنت نصرت الهی بر مقاومت در فرهنگ اسلامی است. در این نوشتار ضمن بیان معنای سنت الهی و توضیح سنت نصرت الهی، به این تأثیرگذاری اشاره می‌کنیم.

معنای سنت

سنت در لغت به معنای سیره، راه و روش است، خواه روشی نیکو باشد و خواه روشی قبیح (ابن‌منظور،1414ق،ج‏13: ص225) در احادیث نیز سنت به همین معنا به‌کار رفته است، (ابن‌الأثير، 1364، ج2: ص409؛ بصائر ذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز، فیروزآبادی، ج3، ص267-268) مانند حدیث نبوی: «سُنُّوا بِهِمْ سُنَّةَ أَهْلِ الْكِتَاب» (صدوق، 1413ق، ج2: ص48) یعنی در جزیه گرفتن از مجوسیان، همانند روش و سیره اهل کتاب عمل کنید. و نیز مانند حدیث نبوی: «مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً...» (کلینی، 1365، ج5: ص9) یعنی هرکسی روش نیکویی را بنا نهد. طبرسی در معنای سنت می‌نویسد: سنت عبارتست از راه و روشی که برای پیروی از آن قرار داده شده است و هنگامی که گفته می‌شود «سنة رسول الله» یعنی راه و روشی که پیامبر اکرم داشته است. (طبرسی، 1372، ج‏2: ص841) البته گاهی مراد از سنت قانون تکوینی الهی است که برای همه امت‌ها قرار داده است. اینکه خداوند به مسلمانان دستور می‌دهد، در شهرهای مختلف سفر کنند و سرنوشت آنان را بنگرند، بدین جهت است که از سرنوشت آنان درس عبرت بگیرند و از عواملی که موجب نابودی آنان شد، دوری گزینند.

واژه سنت در قرآن کریم چندگونه به‌کار رفته است:

1. به صورت نکره و بدون اضافه شدن به چیزی: «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُروا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبينَ؛ (آل عمران: 137) پيش از شما روش‌ها و نهادهايى ـ سنت‌هاى الهى در هلاك امت‌ها ـ بود كه گذشت، پس در زمين بگرديد و بنگريد كه سرانجام آنها كه [پيام‌ها و نشانه‏هاى خدا را] دروغ انگاشتند چگونه بود.»

2. به صورت اضافه که به چند چیز اضافه شده است:

الف) اضافه به «الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُم‏» «يُريدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَ يَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ؛ (نساء: 26) خداوند مى‏خواهد كه [احكام شرع را] براى شما روشن بيان كند و شما را به نهادهاى ـ سنّت‌هاى ـ كسانى كه پيش از شما بودند راه نمايد.»

ب) اضافه به «الْأَوَّلينَ» «فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلينَ؛ پس همان روش و نهاد است كه بر پيشينيان گذشت‏» (انفال: 38 و کهف: 55)، «وَ قَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلينَ» (حجر: 13)

ج) اضافه به «مَنْ قَدْ أَرْسَلْنا» «سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنا؛ (اين است) سنّت و طريقه (ما درباره) فرستادگانمان كه پيش از تو فرستاديم.» (اسراء: 77)

د) اضافه به خدا، «وَ لا تَجِدُ لِسُنَّتِنا تَحْويلاً؛ و هرگز در سنّت جاريه ما تغييرى نمى‏يابى.» (اسراء: 77)، «ما كانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فيما فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ» (احزاب: 38 و 62)، «فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْديلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْويلاً؛  پس هرگز براى سنت خدا تبديلى نمى‏يابى، و هرگز براى سنت خدا دگرگونى نخواهى يافت.» (فاطر: 43) «فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتي‏ قَدْ خَلَتْ في‏ عِبادِهِ؛ ولى زمانى كه عذاب سخت ما را ديدند، ايمانشان سودى به آنان نداد. سنت خداست كه از ديرباز نسبت به بندگانش جارى شده است‏.» (غاطر: 85).

گاهی در لسان شرع واژه سنت در برابر قرآن به‌کار می‌رود و گفته می‌شود کتاب و سنت. در این کاربرد، سنت به معنای آن چیزی است که پیامبر اکرم(ص) به‌صورت گفتار یا عمل به آن امر یا نهی کرده است و در قرآن کریم نیامده است. (ابن‌الأثير، 1364، ج2: ص409؛ طبرسی، 1372، ج‏2: ص841) اضافه سنت به خدا (سُنَّتَ اللَّهِ) به معنای راه و روش خداوند است که به صورت قوانین تشریعی یا تکوینی در جامعه نمایان می‌شود. دین خدا که پیامبران الهی به مردم ارائه دادند، سنت الهی است و قوانین تکوینی که خداوند براساس حکمت در جهان قرار داده است، سنت الهی می‌باشد. (ر.ک: راغب اصفهانی، 1412ق: ص429)

معنای مقاومت

واژه مقاومت از ریشه «ق.و.م» به معنای ایستادگی می‌باشد. ایستادگی در صورتی معنا می‌دهد که انسان در برابر چیزی قرار گیرد و آنچه که در برابر انسان قرار گرفته بخواهد خواسته‌ای را به انسان تحمیل کند و انسان ایستادگی کند و خواسته او را رد نماید. بنابر این، یکی از موارد مقاومت و ایستادگی، جایی است که دشمنی در مقابل فرد یا جامعه قرار می‌گیرد. پس ایستادگی فردی و اجتماعی داریم، همان‌گونه که دشمن درونی (نفس اماره) و بیرونی (شیاطین انس و جن و کفار و مشرکان و منافقان و نفوذی‌ها) داریم.

در قرآن کریم واژه مقاومت به‌کار نرفته است. آنچه در قرآن کریم به‌کار رفته است، مشتقات واژه «استقامت» است، مانند: «فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ؛ پس همان گونه كه فرمان يافته‏اى ايستادگى كن و نيز آنان كه همراهت به سوى خدا روى آورده‏اند ايستادگى كنند.»[1] (هود: 112)، «فَمَا اسْتَقامُوا لَكُمْ فَاسْتَقيمُوا لَهُم؛ پس تا زمانى كه [به پيمانشان‏] با شما پايدارى كنند، شما هم به پيمانتان با آنان پايدارى كنيد» (توبه: 7)، «إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ؛بى‏ترديد كسانى كه گفتند: پروردگار ما الله است، سپس [در ميدان عمل بر اين حقيقت‏] استقامت ورزيدند، نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مى‏شوند.» (احقاف: 13)

سنت‌های الهی در قرآن

همان‌گونه که جهان طبیعت قوانین ثابتی دارد، مانند اینکه آب در صد درجه جوش می‌آید و در صفر درجه یخ می‌زند، آتش می‌سوزاند، و ... جوامع انسانی نیز قوانین ثابتی دارند. همان‌طور که بایسته است قوانین حاکم بر جهان طبیعت را مطالعه کنیم تا رمز و راز آنها را بفهمیم، بایسته است قوانین حاکم بر جوامع انسانی را مطالعه کنیم تا به علل و عوامل تغییرات اجتماعی پی ببریم. فراگیری سنت‌های تاریخ و سنت‌های الهی برای پی‌بردن به قوانین حاکم بر جوامع و عبرت گرفتن است تا مسیر صحیح را از مسیر اشتباه بازشناسد.

آیت الله شهید سیدمحمدباقر صدر از نخستین کسانی است که موضوع سنت‌های الهی در تاریخ را در قالب تفسیر موضوعی قرآن کریم مطرح کرده است.

خداوند در قرآن کریم همه مردم را به مطالعه عملکرد و سرنوشت امت‌های پیشین و سنت‌های الهی که بر آنان جاری گشته و تدبر در آنها فرامی‌خواند تا عبرت بگیرند و در نتیجه به سرنوشت شوم آنان دچار نشوند. «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُروا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبينَ؛ البته پيش از شما حوادثى (مانند هلاكت‏هاى دسته‏جمعى) طبق سنّت الهى گذشته است، پس در روى زمين بگرديد و بنگريد كه عاقبت تكذيب ‏كنندگان چگونه بود.» (آل عمران: 137)

شهید مطهری دیدگاه قرآن درباره سنت‌های الهی را این‌گونه بیان می‌کند: قرآن کریم این گمان را که اراده‌ای گزافکار و مشیتی بی‌قاعده و بی‌حساب سرنوشت‌های تاریخی را دگرگون می‌سازد به‌شدت نفی می‌کند و تصریح می‌نماید که قاعده‌ای ثابت و تغییرناپذیر بر سرنوشت اقوام حاکم است. (مطهری، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص18)

آیات متعددی به‌صورت مستقیم عنوان سنت الهی را ذکر می‌کند. مانند آيه 38 سوره احزاب که پس از آن‌که اجازه شكستن سنت غلط جاهلى را درباره تحريم ازدواج با همسر مطلقه پسر خوانده صادر مى‏كند، مى‏فرمايد: براى پيامبر گناهی نيست كه اوامر الهى را اجرا كند، سپس مى‏افزايد: «سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَقْدُوراً؛ خدا این سنت را در میان پیامبران پیشین نیز نهاده بود که در کارهاى مباح در تنگنا نباشند؛ و کار خدا اندازه و حساب دارد و براى هر‌کس آنچه مناسب اوست رقم می‌زند.»

در سوره فاطر آيه 43 پس تهدیدكافران و مجرمان به هلاكت، مى‏فرمايد: «فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا؛ پس آیا جز همان سنتى را که در میان امت‏هاى حق‏ستیز نخستین جارى شد و آنان را نابود کرد، توقع دارند؟ هرگز براى سنت خدا دگرگونى نمى‏یابى و هرگز برای سنت خدا جابه‌جایی نمی‌یابی.»

در آيه 85 سوره غافر پس از تصريح به این‌كه ايمان آوردن كفار لجوج از اقوام پيشين در هنگام مشاهده عذاب استيصال مفيد واقع نشد، می‌فرماید: «سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْكافِرُونَ؛ خدا این سنت را نهاد و همواره در میان بندگانش جاری بوده است که توبۀ مردم پس از آنکه عذاب را دیدند پذیرفته نشود، و آنجاست که کافران زیان می‏بینند.»

و در سوره فتح آيه 23 پس از بیان پيروزى مؤمنان و شكست كفار و نبود ياری‌گری براى آنان در جنگ‌ها، می‌فرماید: «سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا؛ این سنت خداست که از گذشته جاری بوده است، و هرگز در سنت خدا تغییری نمی‌یابی.»

و در سوره اسراء آيه 77 در بیان توطئه تبعيد يا نابودى پيامبر اکرم، مى‏فرمايد: اگر آنها چنین عملی را انجام می‌دادند، بعد از تو جز مدت كوتاهى باقى نمى‏ماندند، و این سنت الهی است: «سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنا وَ لا تَجِدُ لِسُنَّتِنا تَحْوِيلًا؛ سنتى که براى همۀ پیامبرانى که پیش از تو به رسالت فرستادیم بنا نهادیم؛ و هرگز براى سنت ما هیچ دگرگونى نخواهى یافت.»

با توجه به اين آيات می‌توان سنت الهی را این‌گونه می‌توان بیان کرد: سنت الهی عبارتست از قوانین تغییرناپذیری که خدا در این جهان تعبیه کرده است؛ به دیگر بیان، سنت الهی یعنی قوانين ثابت تكوينى يا تشريعى (آن دست از قوانین کلی تشریعی که نسخ‌پذیر نیست) كه همیشگی است و دگرگونى در آن روى نمى‏دهد. اين قوانين بر اقوام گذشته حاكم بوده، و بر اقوام امروز و آينده نیز حاکم است. مانند يارى پيامبران، شكست كفار، لزوم عمل به فرمان‌هاى الهى هرچند ناخوشايند محيط باشد، عدم فايده توبه هنگام نزول عذاب الهى، و ... از سنت‌هاى جاودان مى‏باشند. (ر.ک: مکارم شیرازی، 1374، ج‏17: ص435-436) آن‌گاه که قرآن سرگذشت قوام پیشین را بازگو می‌کند، به علل و عوامل سرنوشت نیک و بد آنان نیز اشاره می‌کند. یعنی سنت الهی برای همه اقوام در طول تاریخ ثابت است. این خود ملت‌ها و اقوام هستند که با اراده و اختیار خود در تحت سیطره یکی از سنت‌های الهی قرار می‌گیرند و در نتیجه، دچار سرنوست نیک یا شوم می‌گردند. برای نمونه در داستان حضرت موسی(ع) چگونگی برتری بنی‌اسرائیل بر همه عالمیان آمده است و گفته شده که در اثر ناسپاسی و رویگردانی از حق به بلایا دچار شدند. (نک: بقره: 47) یعنی دچار بلایا شدن در اثر ناسپاسی و رویگردانی از حق، یک سنت الهی است که بر جوامع حاکم می‌باشد. پس قرآن کریم به همه جوامع و انسان‌ها هشدار می‌دهد؛ ای کسانی که تاریخ بنی‌اسرائیل را مطالعه می‌کنید به این سنت الهی توجه کنید و درس عبرتی برای شما باشد.

بنابراین، یکی از ویژگی سنت‌های الهی تغییرناپذیری آنهاست. وجود چنین ویژگی در سنت‌های الهی موجب می‌شود که بتوان از سرنوشت امت‌های پیشین عبرت گرفت. بر همین پایه است که قرآن کریم به سنت‌های فراوانی که بر جوامع انسانی حاکم است، اشاره می‌کند. در اینجا به برخی از این سنت‌ها که در قرآن کریم آمده است اشاره می‌کنیم.‌

1. سنت هلاکت مردم بسبب اخرج پیامبر

«وَ إِنْ كادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْها وَ إِذاً لا يَلْبَثُونَ خِلافَكَ إِلاَّ قَليلاً * سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنا وَ لا تَجِدُ لِسُنَّتِنا تَحْويلاً؛ و همانا نزدیک بود که مشرکان تو را از آن سرزمین (مکه) برکَنند تا از آنجا بیرونت کنند؛ در آن‌ صورت پس از تو جز اندک زمانى باقى نمى‏ماندند که این سنت ماست * سنتى که براى همۀ پیامبرانى که پیش از تو به رسالت فرستادیم بنا نهادیم؛ و هرگز براى سنت ما هیچ دگرگونى نخواهى یافت.» (اسراء: 76-77)

از آثار تکوینی خارج کردن پیامبر از شهری که در آن سکنی دارد، نابودی کسانی است که دست به چنین عملی زده‌اند. (فخرالدین رازی، 1420ق، ج21، ص381)

2 . سنت خدا درباره اهل فساد و اختلاف (ريشه كن كردن توطئه‏گران با يك حمله عمومى‏ )

«لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فيها إِلاَّ قَليلاً *

مَلْعُونينَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتيلاً * سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْديلاً؛ سوگند که اگر منافقان و کسانى که در دل‏هایشان مرضى است و شایعه‏افکنان در مدینه، از کارهایشان بازنایستند، بی‌شک تو را بر آنان مى‏شورانیم تا از مدینه بیرونشان کنى؛ آن‏گاه جز زمانى کوتاه در همسایگی تو در این شهر نخواهند زیست * این در حالى است که آنان از رحمت خدا دور شده‌اند؛ هر‌کجا یافت شوند باید دستگیر، و همگى کشته شوند * تبعید و کشتن منافقان و هم‏کیشان آنان که سرکشى را از حد مى‏گذرانند، سنتى است که خدا آن را در میان کسانى که پیش‌تر درگذشته‏اند جارى کرده است، و هرگز در سنت خدا دگرگونى و تغییری نخواهى یافت.» (احزاب: 60-62)

3. سنت برگشت نیرنگ

«وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَهُمْ نَذيرٌ لَيَكُونُنَّ أَهْدى‏ مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ فَلَمَّا جاءَهُمْ نَذيرٌ ما زادَهُمْ إِلاَّ نُفُوراً * اسْتِكْباراً فِي الْأَرْضِ وَ مَكْرَ السَّيِّئِ وَ لا يَحيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِهِ فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ سُنَّتَ الْأَوَّلينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْديلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْويلاً؛ و این مشرکان پیش از بعثت تو، با سخت‏ترین سوگندهاى خود به خدا سوگند خوردند که اگر پیامبرى بیم‏دهنده براى آنان بیاید [پس با یهودیان و مسیحیان در داشتن پیامبر، یکسان شوند]، بی‌شک از هریک از آن امت‏ها هدایت‏یافته‏تر خواهند شد؛ پس هنگامى که پیامبرى برایشان آمد و آنان را به عذاب هشدار داد، جز دورى و گریز بر آنان نیفزود. * ریشۀ گریزشان از پیامبر و آیات الهى، برتری‌جویى آنان در روى زمین و نیرنگِ زشتشان است، که نیرنگِ ناروا جز صاحبش را فرا نمى‏گیرد. پس آیا جز همان سنتى را که در میان امت‏هاى حق‏ستیز نخستین جارى شد و آنان را نابود کرد، توقع دارند؟ هرگز براى سنت خدا دگرگونى نمى‏یابى و هرگز برای سنت خدا جابه‌جایی نمی‌یابی.» (فاطر: 42-43)

مراد از عدم تبدیل و تحویل سنت خدا؛ تبدیل سنت خدا به این است که عذاب خدا را بردارند و به جایش عافیت و نعمت بگذارند و تحویل سنت خدا عبارت از این است که عذاب قومی که مستحق آن می‌باشند به سوی قوم دیگر برگردانند و سنت خدا نه تبدیل می‌پذیرد و نه تحویل، زیرا خدا بر صراط مستقیم است، حکم او نه تبعیض دارد و نه استثنا. همچنان که خدا مشرکان مورد نظر آیه را در جنگ بدر به عذاب خود گرفت و همگی را کشت. (طباطبایی، 1417ق، ج17: ص58)

سنت نصرت الهی در قرآن

از سنت‌های الهی که آیات متعددی از قرآن کریم آن را بیان کرده، سنت نصرت الهی است. خداوند این‌گونه تقدیر کرده است که پیامبران الهی و مؤمنان را نصرت و یاری نماید و آنان را در نهایت به پیروزی برساند. «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهادُ؛ هرآينه ما فرستادگان خود و آنان را كه ايمان آورده‏اند در زندگانى اين جهان و در آن روز كه گواهان برپا ايستند يارى مى‏كنيم‏.» (غافر: 51)، «وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلينَ * إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ * وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ؛  و به يقين قضاى حتمى (و وعده قطعى) ما درباره بندگان فرستاده‏مان (در علم ازلى و لوح محفوظ) گذشته است، * كه بى‏ترديد آنها هستند كه (از جانب ما) يارى شدگانند. * و البته سپاه ما هستند كه پيروزند.» (صافات: 171-173) برخی آیاتی که بیانگر این سنت الهی است، چنین است:

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ؛ ای کسانی که ایمان آورده‏اید، اگر خدا را یاری کنید و برای خشنودی او با کافران بجنگید و از دینش پشتیبانی کنید، او نیز با فراهم آوردن اسباب پیروزی، شما را یاری می‏کند و گام‏هایتان را در میدان نبرد استوار می‏سازد.» (محمد: 7)

«وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ؛ و بی‌گمان خدا به کسانی که او را ياری کنند، ياری خواهد رساند، که همانا خدا نيرومند و شکست‏ناپذير است.» (حج: 40)

حضرت آیت الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب درباره این آیه می‌گوید:

هر کس برای خدا کار کند، خدا هم تمام امکانات و علم و قدرت خودش و سنت‌های آفرینش را در خدمت او قرار خواهد داد. «وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ» (حج: 40) این جمله‌ی عجیبی است ـ «ل» قسم و «ن» تأکید ـ حتماً خدا کسانی را که او را نصرت کنند، بدون شک نصرت خواهد کرد.» (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌، ۱۵/۱۲/۱۳۷۷)

«وَ لَوْ قاتَلَكُمُ الَّذينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبارَ ثُمَّ لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لا نَصيراً * سُنَّةَ اللَّهِ الَّتي‏ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْديلاً؛ و اگر کسانی که کافر شدند با شما به کارزار آیند، پشت می‏کنند و می‏گریزند؛ آن‏گاه نه کسی را می‏یابند که کارشان را بر عهده گیرد، و نه کسی که آنان را یاری کند * خدا چنین رقم زد که پیامبران و مؤمنان راستین بر دشمنانشان پیروز شوند. این سنت خداست که از گذشته جاری بوده است، و هرگز در سنت خدا تغییری نمی‌یابی.» (فتح: 22-23) اين آيه در ضمن آیات مربوط به داستان صلح حدیبیه است که پیرامون صلح حدیبیه دو نکته اساسی و مهم را بیان می‌کند: 1. به مسلمانانی که همراه پیامبر اکرم(ص) در صلح حدیبیه شرکت داشتند، این نکته را یادآور می‌شود که گمان مبرید اگر به جای برقراری صلح میان شما و مشرکان، جنگی رخ می‌داد، مشرکان پیروز می‌شدند، بلکه اگر مشرکان به جای صلح با شما پيكار مى‏كردند، به‌حتم از کارزار پشت می‌کردند و از ميدان فرار مى‏کردند و پس از آن، هیچ ولی و ياورى نمى‏يافتند. 2. اینکه مشرکان و کافران در پیکار و کارزار با مؤمنانِ موحد، از صحنه کارزار پشت می‌کنند، منحصر به زمان خاصی نیست، بلکه یک سنت الهی در طول تاریخ است و هیچ‌گاه سنت الهى تغيير و تبديل نخواهد کرد. باتوجه به این دو نکته روشن می‌شود که اگر مؤمنان در جهاد ضعف و سستى نشان ندهند و با قلبى پاك و نيتى خالص به مبارزه کنند، خدا آنان را پيروز مى‏كند. پس خداوند پیروزی را برای مؤمنان تضمین کرده است، چون عاقبت از پرهیزکاران است: «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ» (قصص: 83)، «وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى»‏ (طه: 132). (ابن‌عاشور، بی‌تا، ج‏26: ص154-155؛ مکارم شیرازی، 1374، ج‏22: ص88)

«كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ؛ خداى نوشته- حكم كرده- است كه من و فرستادگانم البته پيروز خواهيم شد همانا خدا نيرومند و تواناى بى‏همتاست.» (مجادلة: 21) از این آیه نیز استفاده می‌شود که خداوند قلم تقدیر را این‌گونه رقم زده است که فرستادگانش را به پیروزی برساند. این قلم تقدیر از جانب خدایی قوی و عزیز می‌باشد، که توانمند و نیرومند و پیرزمندِ شکست‌ناپذیر است.

«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری‌ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ؛ و اگر اهل شهرها و روستاها ايمان مى‏آوردند و پروا پيشه مى‏كردند مسلّما (درهاى) بركت‏هايى از آسمان و زمين را بر روى آنها مى‏گشوديم، و لكن (آيات ما را) تكذيب كردند، پس آنها را به سزاى آنچه كسب مى‏كردند دچار ساختيم.» (اعراف: 96) این آیه نیز به سنت نصرت الهی نسبت به مؤمنانِ پرهیزکار اشاره دارد، زیرا عنوان «برکات» عام است و شامل برکات مادی و معنوی می‌شود. اگر قومی و ملتی به خدا و وعده‌های او ایمان داشته باشند و پرهیزکار باشند، خداوند برکات آسمان و زمین را بر آنان مقرر می‌دارد و فتح و گشایش در سراسر زندگی آنان پیش می‌آید.

از روایت «من کان للَّه کان اللَّه له»، (مجلسی، ۱۴۰۳ق‌، ج ‌۷۹: ص ۱۹۷) نیز نصرت الهی نسبت به مؤمنان استفاده می‌شود، چون هرکسی که خدا با او باشد، او را یاری می‌کند و هرکسی که خدا او را یاری کند، پیروز خواهد بود.

امام خمینی(ره) درباره این سنت، چنین می‌گوید:

گفتید حق پیروز است. حق پیروز است. و ما مادامی که در مسیر حق باشیم، پیروز هستیم و باطل منکوب است. و مادامی که در طریقِ باطل است، منکوب خواهد بود. مواجهه حق و باطل در این زمانی که ما بودیم این دو مطلب را ثابت کرد؛ ملت حق بود، و مقابل ملت صفوف باطل. باطل مجهز به همه جِهاز نظامی و جنگی، و حق بدون اینکه از جهازات جنگی ظاهری و از سازوبرگ جنگی برخوردار باشد، با مجهز بودنش به ایمان و حق، پیروز شد. پس حق پیروز است، ما شاهد بودیم او را.» (خمینی، ۱۳۷۸، ج‌۱۰: ص ۲۰۲)

رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه‌ای نیز در موارد بسیاری از سنت نصرت الهی سخن به میان آورده است، از جمله می‌فرماید:

خدای متعال به شما وعده داده است که اگر دین او را و راه او را و هدف‌های الهی را یاری کنید، شما را یاری خواهد کرد. (حج: 40) یاری خدا به معنی یاری تمام نیروهای موجود در این طبیعت است؛ همه به کمک شما خواهند آمد؛ نیروهای ماوراء طبیعی هم به کمک شما خواهند آمد؛ یاری خواهید شد، پیش خواهید رفت؛ همچنان که امروز پیش رفتید.» (بیانات در مراسم فارغ‌التحصیلی دانش‌آموختگان ارتش، ۱۹/۸/۱۳۸۹)

شایان ذکر است که برخورداری از سنت الهی در گروه باورمندی به نصرت الهی و تلاش و کوشش در راه خدا است.

۱. باور به نصرت الهی

نخستین شرط برخورداری یک شخص یا یک ملت و امت از سنت نصرت الهی، ایمان است. باید به تحقق نصرت الهی و اینکه هنگامی که خداوند متعال وعده‌ای می‌دهد، به‌حتم به وعده‌اش عمل می‌کند ایمان داشت. کسی که به خدای متعال و وعده‌های او ایمان و باور ندارد، به‌قطع نصرت الهی شامل وی نخواهد شد. اینکه در آیات متعددی از قرآن کریم بر اینکه خداوند خلف وعده نمی‌کند تأکید شده است، بخاطر تحقق ایمان و باور در میان مسلمانان است: «إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ؛ هيچ شكى در آن نيست همانا خدا وعده را خلاف نكند.» (آل عمران: 9؛ رعد: 31)، «وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ؛ و خدا هرگز وعده خود را خلاف نكند.» (حج: 47) «وَعْدَ اللَّهِ لا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ؛ خدا وعده داده است و وعده خود خلاف نكند، ولى بيشتر مردم نمى‏دانند.» (روم: 6)، «فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ ذُو انتِقامٍ؛ پس هرگز خدا را تخلف‏كننده از وعده خويش كه به فرستادگانش داده مپندار و قطعا خداوند مقتدر غالب و صاحب انتقام است.» (ابراهیم: 47)

خداوند متعال کسانی را که به خداوند و وعده‌های او سوءظن دارند، لعنت کرده است: «وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصيراً؛ و مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك را كه به خداى گمان بد مى‏برند عذاب كند. گردنده بد- پيشامد بد- بر آنان باد، و خداى بر آنان خشم گرفت و لعنتشان كرد و برايشان دوزخ را آماده ساخته است، و بد بازگشتگاهى است.» (فتح: 6)

بر همین اساس است که مؤمنان به وعده‌های الهی در دنیا و آخرت ایمان کامل دارند و هرگاه وعده‌ای الهی تحقق یافت، ایمان و تسلیم آنان افزایش می‌یابد. خداوند و پیامبر اکرم(ص) به مسلمانان گوشزد کرده بودند که با مشکلات و سختی‌ها در مواجهه با دشمن روبه‌رو خواهند شد. هنگامی که در کارزار احزاب، مسلمانان با لشکر ده هزار نفری مشرکان روبه‌رو شدند، گفتند، این همان چیزی بود که خدا و رسولش به ما وعده داد بود و وعده خدا و رسولش به واقعیت پیوست و درست بود و در این هنگام بر ایمان و تسلیم آنان افزوده شد: «وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً؛ و چون مؤمنان، احزاب (و سپاهيان دشمن) را ديدند، گفتند: اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده دادند و خدا و رسولش راست گفتند و (ديدن آنها) جز بر ايمان و تسليم آنان نيفزود. (احزاب: 22)

البته باور داشتن وعده الهی به صرف ادعا نیست، بلکه در لحظات حساس زندگی و میدان مبارزه و جهاد خود را نشان می‌دهد و در این لحظات حساس و سخت است که مؤمن واقعی از مؤمن سست ایمان و منافق بازشناخته می‌شود. در این لحظات سخت است که منافقان و سست‌ایمانان می‌گویند خدا به ما فقط وعده‌ی فریب داد: «بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلى‏ أَهْليهِمْ أَبَداً وَ زُيِّنَ ذلِكَ في‏ قُلُوبِكُمْ وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ كُنْتُمْ قَوْماً بُوراً؛ بلكه پنداشتيد كه پيامبر و مؤمنان هرگز به نزد كسان خويش باز نخواهند گشت و اين پندار در دلهاتان آراسته شد- به آن دلخوش شديد- و گمان بد برديد- كه پيامبر و ياران او هلاك شوند و دين اسلام برافتد- و مردمى هلاك‏شده گشتيد.» (فتح: 12). در مقابل، مؤمنان واقعی، نسبت به خداوند حسن ظن دارند و به وعده‌های خداوند ایمان و اعتماد کامل دارند. (احزاب: 22)

۲. تلاش در راه خدا

دومین شرط برخورداری یک شخص یا یک ملت و امت از سنت نصرت الهی، تلاش و کوشش در راه خدا و هدف الهی و عمل به دستوارت خداوند و رسول است. قرآن کریم می‌فرماید خداوند کسی را یاری می‌کند که او خدا را یاری کند: «وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ؛ و بی‌گمان خدا به کسانی که او را ياری کنند، ياری خواهد رساند.» (حج: 40) یاری خدا، به یاری دین خدا و اهداف الهی و یاری پیامبران و اوصیا و جانشنیان اوست. آیه40 سوره حج در ضمن آیه‌ای آمده است که خداوند به مسلمانان اذن جهاد در مقابل مشرکان را صادر می‌کند، پس مصداق بارز یاری خدا، شرکت در کارزار با مشرکان و دفاع از دین خدا است. (طبرسی، 1372، ج‏7: ص39؛ طباطبایی، 1417ق، ج‏14: ص386) و این تلاش و کوششی که در راه خدا انجام ‌می‌گیرد، به سود خود انسان و جامعه اسلامی است، «وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعالَمينَ؛ و هر كه جهاد كند جز اين نيست كه به سود خويش جهاد مى‏كند، زيرا كه خداوند از جهانيان بى‏نياز است.» (عنکبوت: 6)

اکنون که سنت نصرت الهی روشن گردد، به اثرگذاری این سنت بر مقاومت اشاره می‌کنیم. محوری‌ترین مسأله در اسلام، توحید است. علامه طباطبایی می‌گوید همه اجزای دین با تحلیل به توحید برمی‌گردد: فالجميع من أجزاء الدين الإسلامي ترجع بالتحليل إلى التوحيد، و التوحيد بالتركيب يصير هو الأخلاق و الأعمال‏. (طباطبایی، 1417ق، ج4: ص109) یک بُعد توحید، توحید عملی است و این همان است که خداوند خطاب به پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید:  «وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى‏؛ و تو [تير يا خاك‏] نيفكندى آنگاه كه افكندى بلكه خدا افكند.» (انفال: 17). عبارت «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» بیانگر توحید عملی است. هر مسلمانی باید به توحید عملی باور و ایمان داشته باشد. نصرت الهی زیرمجموعه توحید عملی است. همان‌گونه که گفته شد، خداوند مسلمانان را به نصرت وعده داده است و وعده خدا تخلف‌ناپذیر است. در آیات متعددی از قرآن کریم بر اینکه خداوند خلف وعده نمی‌کند تأکید شده است: «إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ؛ هيچ شكى در آن نيست همانا خدا وعده را خلاف نكند.» (آل عمران: 9؛ رعد: 31)، «وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ؛ و خدا هرگز وعده خود را خلاف نكند.» (حج: 47) «وَعْدَ اللَّهِ لا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ؛ خدا وعده داده است و وعده خود خلاف نكند، ولى بيشتر مردم نمى‏دانند.» (روم: 6)، «فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ ذُو انتِقامٍ؛ پس هرگز خدا را تخلف‏كننده از وعده خويش كه به فرستادگانش داده مپندار و قطعا خداوند مقتدر غالب و صاحب انتقام است.» (ابراهیم: 47) هنگامی که یک مسلمان به توحید عملی از بن دندان معتقد باشد و بداند که همه چیز در جهان به دست خداست، ترس و نگرانی در او رخ برمی‌بندد یا بسیار کم می‌شود. رفتن ترس و نگرانی، موجب قدرت مقاومت و ایستادگی می‌شود. باورمندی به سنت نصرت الهی بود که وقتی مؤمنان صدر اسلام در جنگ احزاب، با محاصره دشمنان خارجی و داخلی، برخورده کردند، نه تنها سست نشدند، بلکه بر استقامت، ایمان و تسلیم آنان افزوده شد و گفتند: هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً؛ اين است آنچه خدا و پيامبرش ما را وعده داده‏اند و خدا و پيامبرش راست گفتند، و [ديدن آن لشكرها] ايشان را جز باورداشتن و گردن‏نهادن نيفزود.» (احزاب: 22) بنابراین، یک مرحله از تأثیر سنت نصرت الهی بر مقاومت در مرحله باورمندی به سنت نصرت الهی است. مرحله دیگر از تأثیرگذاری سنت نصرت الهی بر مقاومت این است، خود مقاومت و ایستادگی در راه خدا و میدان مبارزه با دشمن، بخاطر شمول نصرت الهی نسبت به شخصی است که استقامت و ایستادگی می‌نماید؛ یعنی اگر نصرت الهی شامل یک مسلمان نشود، نمی‌تواند استقامت داشته باشد.

این نکته نیز شایان توجه است که هنگامی که فرد یا جامعه‌ای در برابر دشمن مقاومت کرد، نصرت الهی بیشتر شامل آنان خواهد شد.

 

نتیجه‌گیری

از مطالبی که بیان شد به این نتایج ذیل دست می‌یابیم:

1. سنت الهی، قوانین (قوانين ثابت تكوينى يا تشريعى) تغییرناپذیری است که خداوند در این جهان تعبیه کرده است كه همیشگی می‌باشد و دگرگونى در آن روى نمى‏دهد.

2. سنت نصرت الهی یکی از سنت‌های الهی است که به معنای یاری خداوند نسبت به پیامبران و مؤمنان است.

3. شمول سنت نصرت الهی شرایطی دارد؛ باورمندی نسبت به سنت نصرت الهی و تلاش در راه خدا از شرایط آن است.

4. سنت نصرت الهی در دو مرحله بر مقاومت تأثیرگذار است، یکی در باورمندی به سنت نصرت الهی و دیگری در عمل.

 

کتابنامه

قرآن کریم

ابن‌الأثير، مجدالدين (1364)، النهاية في غريب الحديث والأثر، تحقيق: طاهر أحمد الزاوي و محمود محمد الطناحي، چ4، قم: مؤسسة إسماعيليان.

ابن‌عاشور، محمدبن طاهر (بی‌تا)، التحرير و التنوير، [بی‌جا]: [بی‌نا].

ابن‌منظور، محمدبن مكرم (1414ق)، ‏لسان العرب، چ3، بیروت: دار صادر.

خمینی، روح الله (1378)، صحیفه امام، تهران: مؤسسه حفظ و نشر آثار امام خمینی.

راغب اصفهانى، حسين بن محمد (1412ق)، المفردات في غريب القرآن‏، بیروت: دارالعلم.

صدوق، محمدبن‌علی بن باویه (1413ق)، من لایحضره الفقیه، قم: دفتر انتشارات اسلامی.

طباطبایی، سیدمحمدحسین (1417ق)، المیزان فی تفسیر القرآن، چ5، قم: دفتر انتشارات اسلامى.

طبرسى، فضل بن حسن (1372)، ‏مجمع البيان فى تفسير القرآن‏، چ3، تهران: انتشارات ناصر خسرو.

فخرالدين رازى، محمدبن‌عمر (1420ق)، مفاتيح الغيب، ج3، بیروت: دار احياء التراث العربى.

فیروزآبادی، بصائر ذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز،

کلینی، محمدبن‌یعقوب (1365)، الکافی، تهران: دارالکتب الاسلامیه.

مجلسی، محمدباقر (1403ق)، بحار الأنوار، بیروت: دار إحیاء التراث العربی‌.‌

مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، چ19، تهران، صدرا.

مكارم شيرازى، ناصر (1374)، تفسير نمونه، تهران: دار الكتب الإسلامية.



[1]. خداوند دوبار به پیامبر اکرم(ص) این دستور را داده است. یکی در سوره هود آیه112 و دوم در سوره شوری آیه15. در سوره هود یک اضافه هم دارد و آن جمله «وَ مَنْ تابَ مَعَك؛ و همچنين كسانى كه با تو (به‌سوى خدا) رو آورده‏اند‏». بنابراین، دستور به استقامت و ایستادگی مخصوص پیامبر اکرم(ص) نیست، بلکه همه مسلمانان وظیفه دارند، استقامت کنند. از آنجا که در آیه متعلق استقامت نیامده است، فراگیری استقامت از آیه استفاده می‌شود که عبارتست از: استقامت در تبليغ و ارشاد، استقامت در مبارزه و پيكار با دشمن داخلی و خارجی، استقامت در انجام وظائف الهى و استقامت در اجرای آموزه‌های اسلامی. (ر.ک: فخرالدین رازی، 1420ق، ج‏18: ص407؛ مکارم شیرازی، 1374، ج‏9: ص257) آیه112 سوره هود دستوری سخت و طاقت‌فرسا برای پیامبر اکرم(ص) بود. ابن‌عباس درباره این آیه می‌گوید: هيچ آيه‏اى شديد و مشكل‌تر از اين آيه بر پيامبر اکرم(ص) نازل نشد؛ لذا هنگامى كه اصحاب از آن حضرت پرسيدند، چرا به‌زودى موهاى شما سفيد شده و آثار پيرى نمايان گشته است، فرمود: سوره هود و واقعه مرا پير كرد. )طبرسی، 1372، ج‏5: ص304)

مقالات مشابه